سوی دیار عاشقان♥ |
|||
9 / 7 / 1391برچسب:, :: 19:3 :: نويسنده : رئیس آبی ها Blues Boss
11- رضایی می خواد بره تو چاه، تو هم باید باهاش بری؟ «هر کس مسوول اعمال خویش است». «تو را در قبر رضایی و او را در قبر تو نمی گذارند و بالعکس»، به زبان ساده، جمله در جواب این توجیه که «آقا/ خانوم اجازه، رضایی شون گفتن تا اینجا بنویسیم!» گفته می شد و این مغلطه آشکار را با خود داشت که خطا بودن مشق نویسی تا اول «داستان کرم ابریشم»، به اندازه خطر سقوط در چاه آشکار نیست.
12- زبون تو موش خورده؟ «چرا خفه خون گرفتی؟ لالی؟»، به زبان کلاس های دختران. پرسشی انکاری که دچار یک پارادوکس بود؛ اگر واقعا زبان مخاطب را موش خورده بود، توان پاسخگویی نداشت و سوال، بی جواب می ماند. مشخص نیست گوینده چه انتظاری از شنونده اش داشته.
13- زنگ خورد، رضایی و رسولی بمونن کارشون دارم «یعنی چه اتفاقی افتاده!» تو برگزیده شدی. دو راهه خوف و رجا. هرچند جایگاه زوج رضایی – رسولی در جدول رده بندی، تکلیف کلی ماجرا را مشخص می کرد. تنبیهی سخت برای چتربازها و تشویقی نرم برای خرخون ها.
14- سر امتحانم همین جوری می خوای جواب بدی؟ فکری به حال خویش کن، این روزگار نیست. از هم اکنون به فکر روزهای سرد زمستان باشید. پاسخ هشدار واضح بود: «خودت چی فک می کنی؟»؛ با اینحال هیچ دانش آموزی جرات چنین جسارتی را به خود نداد.
15- سرت تو برگه خودت باشه «فهمیدم داری تقلب می کنی، اما فعلا کاری باهات ندارم ولی تو هم دیگه روتو کم کن». بعد از شنیدن این جمله، معمولا تمام دانش آموزان سر از روی برگه خود برمی داشتند ببینند چه خبر است و به این ترتیب، گزاره به نقیض خود مبدل می شد.
16- سوال خوبیه ظاهرا تشویقی مر سوال کننده را، و باطنا تحسینی مر جواب دهنده را. «خدا رو شکر، جواب این سوالو خوب بلدم». معمولا با «کسی جوابشو می دونه؟» ادامه می یافت؛ به شکلی که معنایش «البته که نمی دونین» بود. حتی پاسخِ درست پاسخ دهندگان، به دل معلم عزیز نمی نشست تا خودش گره از کار فروبسته ما بگشاید.
17- شما رو باید ببرن کلاس پاییین تر، تازه اینارو یاد بگیرین اولترا «تنبلای بی سواد». «منو باش وقت مو دارم تلف چه خنگایی می کنم.» این حرف، ناخواسته تعریضی به معلمان کلاس های پایین تر هم داشت که معلوم نبود چی یاد شاگردانشان داده اند.
18- فک کردین واسه من کاری داره مثه بقیه معلما، پاروپا بندازم، بگم رضایی از روکتاب بخون، زنگ بخوره برم پی کارم؟ پاسخ: «نه کاری ندارد، و ما به خاطر این فدکاری شما را سپاس می گوییم.» «من انسانی متفاوت، دگر اندیش ودگرباش می باشم. البته منتی بر شما ندارم اما خب خودتونم حیا کنید». با توجه به اینکه این جمله از زبان اغلب معلمان شنیده می شد، هنوز این مساله فلسفی لاینحل باقی مانده که آن «بقیه معلما» کجا تدریس می کردند؟
19- فردا با ولیت بیا مرحله قبل از اعطای پرونده. جمله ای که دانش آموز را با ادبیات رسمی و اداری آشنا می کرد و «بابا مامان» را به مفهوم حقوقی و قانونی «ولی» بدل می نمود.
20- کاش موقع درس جواب دادن اینقدر بلبل زبون بودی زبان سرخ و سرِ سبز. «از پس حاضر جوابی ات بر نمی آیم اما به وقتش حالت را می گیرم». از معدود لحظات حسودی معلم به شاگردش.
در مبارزه بین موج و صخره در ساحل دریا موج همیشه برنده خواهد شد . نه از طریق قدرت ، بلکه به خاطر تداوم . . . نظرات شما عزیزان:
درباره وبلاگ بسم الله الرحمن الرحیم، وَإِن يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَيَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ ♥♥♥♥♥ اللّهُمَّ صَلِّ علی مُحَمَّدْ وَ آلِ مُحَمَّدْ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ ♥♥♥♥♥ اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً و َناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً ♥♥♥♥♥ اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَ لاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضَ وَ لاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ *(۲۵۵)* لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَیَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ *(۲۵۶)* اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ أَوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَی الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ *(۲۵۷)* صدق الله العّلی العّظیم ♥♥♥♥♥ اللهم صل علی ، علی بن موسي الرضا مرتضي الامام التقي النقي و حجتك علی من فوق الارض ومن تحت الثري الصديق الشهيد صلاه كثيره تامه زاكيه متواصله متواتره مترادفه كأفضل ماصليت علي احد من اوليائک پرودگارا، بر علي بن موسي الرضاي برگزيده ، درود و رحمت فرست . آن پيشواي پارسا و منزه و حجت تو بر هر كه روي زمين و زير خاك است. بر آن صديق شهيد درود و رحمت فراوان فرست، درودي كامل و بالنده و از پي هم و پياپي و پي در پي، همچون برترين و درود و رحمتي كه بر هريك از اوليائت فرستادي. ♥♥♥♥♥ خیالت راحت ! من همان منم ؛ هنوز هم در این شب های بی خواب و بی خاطره، میان این کوچه های تاریک پرسه می زنم اما به هیچ ستاره ی دیگری سلام نخواهم کرد.. ♥♥♥♥♥ اللًّهُـ‗__‗ـمَ صَّـ‗__‗ـلِ عَـ‗__‗ـلَى مُحَمَّـ‗__‗ـدٍ وَ آلِ مُحَمَّـ‗__‗ـَد و عَجِّـ‗__‗ـلّ فَّرَجَهُـ‗__‗ـم ♥♥♥♥♥ سکوتم را نکن باور..... من آن آرامش سنگین پیش از مرگ توفانم..... من آن خرمن ..... من آن انبار باروتم...... که با آواز یک کبریت آتش می شوم یکسر.... ♥♥♥♥♥ ارادتمند : رئیس آبی ها Blues Boss آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پیوندهای روزانه پيوندها نويسندگان |
|||
|