دور دیواره ي موّاج زمین می چرخیم
و برای عطش چلچله ها می خوانیم:
" لعل لب های تو پیمانه من..
.. کلبه ي معرفتم خانه ي تو .."
من و تو می خندیم
به تمام دل بی درد زمان،
به هوس های لذیذ،
به سپیدار بلند،
و در این سوداییم
که در این سایه ي بی دغدغه چرتی بزنیم ..
نظرات شما عزیزان: