نامهای اسطوره ای خلیج فارس
در منابع کهن اشارههایی مبهم به دریاهایی با نامهای کلی و افسانه گونه وجود دارد که بعضی جغرافی دانان منظور از آن عبارت ها را خلیج فارس دانستهاند اما در واقع در خصوص صحت نسبت دادن آن نامها به خلیج فارس با توجه به مبهم بودن آنهادیدگاههای مختلفی وجود دارد از جمله این نامها میتوان به دریای آفتاب تابان در افسانههای سومری - دریای فراخکرت در اوستا و دریای بالا و پایین و دریای مرتور(تلخ) اشاره نمود که همگی نامهای افسانهای هستندو نه پدیده دقیق جغرافیایی.اما کهن ترین نام که بدون هیچ تردیدی منطقه جغرافیایی دریای جنوب ایران را توصیف میکند همان دریای پارس است. قدمت خلیج فارس از نظر، زمین شناسی، زیست شناسی،انسان شناسی و جغرافیایی چندان دیرینهاست که عدهای معتقدند «خلیج فارس گهواره تمدن جهان یا خاستگاه نوع بشر است.»
دریای آفتاب تابان؛ و دریای طلوع و دریای غروب نامهای افسانهای است و نه نام جغرافیایی (به عربی: بحر الشروق الکبیر) (به انگلیسی: Sea of the rising sun)؛ جائی که آفتاب طلوع میکند نیز در افسانههای سومری به دیلمون اشاره داشت.
لوحهای گلی که در پیش از میلاد فتوحات سنّاخریب پادشاه آشور[۱۹] را جاودانه کرده از این نام سود بردهاست، او در توصیف سرزمینی که از پدرش سارگن به ارث برده، مینویسد:
«سنّاخریب، پادشاه بزرگ، پادشاه توانا، پادشاه جهان، پادشاه آشور، پادشاه چارگوشه، چوپان خردمند، محبوبِ خدایان توانا، نگاهبان حق، عاشق عدالت ... و بر رویِ سر کاخنشینها جنگافزارهایِ نیرومند مرا قرار دادهاست. از دریای بالا؛ دریایِ غروبِ آفتاب تا دریای پائین؛ دریایِ طلوع آفتاب همه موجودات بشری را در زیر گام هایِ من مطیع کرده است؛ و فرمانروایان نیرومند از هراس رویارویی با من، خانههایشان را رها کرده و همچون سیدیننو پرنده غار به مکانهای دست نیافتنی میگریزند.»[۲۰][۲۱]
دریای پائین یا (به انگلیسی: lower sea)، نویسندگانِ عرب معادلهای متعددی را برای این نام در نظرگرفتهاند. از جمله؛ «البحر الاسفل» أو «البحر السفلی» أو «البحر التحتانی»
این نام توسط آشوریان، بابلیها و اکدیها به کار میرفته و ظاهرا از سویِ آشوریان که در شمال بین النهرین میزیستند رایج شدهاست. و معمولاً در برابرِ دریای بالا (به عربی: البحر العُلوي) (به انگلیسی: upper sea) قرار میگرفته که نویسندگان امروزی همواره آن را دریای مدیترانه میخوانند.
در اوستا اگرچه از نام خلیج فارس بطور صریح نام برده نشده ولی به دریایفراخکرت اشاره شدهاست اما در مهر یشت در مبحث مهر یا میترا اشارهای نیز به اروندرود شدهاست که در آن دوره اورنگ گفته میشدهاست:
دارنده دشتهای فراخ و اسبهای تیزرو که از سخن راستین آگاه است و پهلوانی است خوش اندام و نبرد آزما، دارای هزار گوش و هزار چشم و هزار چستی و چالاکی یاد شده، کسی است که جنگ و پیروزی با اوست، هرگز نمیخسبد، هرگز فریب نمیخورد، اگر کسی با او پیمان شکند خواه در شرق هندوستان باشد یا بر دهنه شط ارنگ، از ناوک او گریز ندارد، او نخستین ایزد معنوی است که پیش از برآمدن خورشید فنا ناپذیر تیز اسب بر بالای کوه هرا بر میآید و از آن جایگاه بلند سراسر منزلگاههای آریایی را مینگرد.
در کتیبه معروف به منشور آزادی کوروش که به شرح فتوحات کوروش دوم پادشاه هخامنشی میپردازد و در بابل کشف شده، فرمانروای پارسیان نیز این لقب را به دریای سواحل جنوبی سرزمین خویش دادهاست:
«منم کوروش، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه دادگر، شاه بابل، شاه سومر و اکد، شاه چهار گوشه جهان پسرِ کمبوجیه شاه بزرگ شاه انشان، نوه کوروش شاه بزرگ، ......به فرمان مردوک، همه شاهان پیش اورنگ پادشاهی نشستهاند. همه پادشاهان از دریای بالا تا دریای پائین، همه مردم سرزمینهای دوردست، از چهار گوشه (جهان)، همه پادشاهان اموری و همه کوچ نشینان مرا خراج گذاردند و در بابل به پایم بوسه زدند.»
علت نام گذاری به خلیج فارس طبق اسناد تاریخی
در کتاب اسناد نام خلیج فارس، میراثی کهن و جاودان صفحه ۱۸تا ۲۲ وجه تسمیه و علت نام گذاری خلیج فارس را از دیدگاه عدهای از جغرافی دانان مشهور بیان نمودهاست.بطور نمونه کتاب سر آرنولد ویلسن Sir Arnold Wilson که در سال ۱۹۲۸ به نام خلیج فارس( Persian Gulf ) به چاپ رسیدهاست. ضمن نقد سابقه تاریخی و جغرافیایی خلیج فارس و بیان توصیفهای نویسندگان مغرب زمین مشاهدات خود را نیز بیان نموده و نوشتهاست" هیچ آبراهی چه در گذشته و چه در حال حاضر برای زمین شناسان، باستان شناسان ، تاریخ دانان، جغرافیدانان، بازرگانان، سیاستمداران و سیاحان و دانش پژوهان اهمیتی بیشتر از خلیج فارس نداشتهاست این آبراه از هزاره قبل از میلادتا کنون از هویت فارسی و ایرانی برخوردار است." سی ادموند بوسورثC .Edmund Bosworth مطالبی را از ۲۰ مورخ وسیاح یونانی و اروپایی، ازسردار یونانی نیارخوس( ۳۲۵-۲۴ ق.م) گرفته تا پریدیکس ( ۱۸۷۶ )، در مورد توصیف خلیج فارس و علت نام گذاری آن را بیان نمودهاست.
دوران قبل از اسلام
دوره هخامنشیان(پرشین) دریانوردی ایرانیان در خلیج فارس، قریب پانصد سال پیش از میلاد مسیح و در دوران سلطنت داریوش اول آغاز شد. داریوش، نخستین ناوگان دریایی جهان را به وجود آورد کشتیهای او طول رودخانه سند را تا کرانههای اقیانوس هند و دریای عمان و خلیج فارس پیمودند، و سپس شبه جزیره عربستان را دور زده و تا انتهای دریای سرخ کنونی رسیدند. او برای نخستین بار در نزدیکی کانال سوئز مدرن فرمان کندن کانالی را داد و کشتیهایش از طریق همین کانال به دریای مدیترانه راه یافتند. در کتیبهای که در محل این کانال به دست آمده نوشته شدهاست:
«من فارسی هستم. از فارس مصر را گشودم. من فرمان کندن این کانال را دادهام از رودی که از مصر روان است به دریایی که از فارس آید پس این جوی کنده شد چنان که فرمان دادهام و ناوها آیند از مصر از این آبراه به فارس چنان که خواست من بود.»
خلیج فارس در دوره هخامنشی
از سفرنامه فیثاغورث ۵۷۰ قبل از میلاد تا سال ۱۹۵۸ در تمام منابع مکتوب جهان نام خلیج فارس و یا معادلهای آن در دیگر زبانها ثبت شدهاست. در دوره داریوش دوم ناوگانی ایرانی به رهبری سردار صداسپ ماموریت یافت تا جهان را دور بزند. ناوگان وی متشکل از چند کشتی باد و پارو عازم دریای مدیترانه و سواحل شنقیط (موریتانی)شد و تا نزدیک اشانتی و سواحل بنین پیش رفت ولی در اثر برخورد با اقوام وحشی سفر را ناتمام گذاشتند.
یونانیان و رومیهای باستان
در همه نقشههای کهن نام خلیج فارس ثبت شدهاست. یونانیهای باستان، از جمله بطلمیوس، این خلیج را «پرسیکوس سینوس» یا «سینوس پرسیکوس» که همان خلیج فارس است، نامیدند از آنجا که این نام برای نخستین بار در منابع درست و معتبر تاریخی که غیر ایرانیان نوشتهاند آمدهاست، هیچ گونه شائبه نژادی در وضع آن وجود ندارد. چنان که یونانیان بودند که نخستین بار، سرزمین ایران را نیز «پارسه» و «پرسپولیس» یعنی شهر یا کشور پارسیان نامیدند. استرابن جغرافیدان سدهٔ نخست میلادی نیز به کرات در کتاب خود از خلیج فارس با لفظ پرسیکون کای تاس (Persikonkaitas) نام بردهاست که معادل تحت اللفظی خلیج فارس است. وی محل سکونت عربها را بین دریای سرخ و خلیج فارس عنوان میکند. همچنین فلاریوس آریانوس مورخ دیگر یونانی در قرن دوم میلادی، در کتاب تاریخ سفرهای جنگی اسکندر از این خلیج به نام «پرسیکون کیت» که چیزی جز خلیج فارس، نیست نام میبرد[۳۳].
زنفن (۴۳۰-۳۵۴ ق.م)،(به انگلیسی Xenophon) تاریخ نگار یونانی در آثار خود از آبهای جنوب ایران به نام خلیج فارس یا خلیج فارسیان یاد کردهاست.
البته جستوجو در سفرنامهها یا کتابهای تاریخی بر حجم سندهای خدشه ناپذیری که خلیج فارس را «خلیج فارس» گفتهاند، میافزاید. این منطقه آبی همواره برای ایرانیان که صاحب حکومت مقتدر بودهاند و امپراتوری آنها در سدههای متوالی بسیار گسترده بود هم از نظر اقتصادی و هم از نظر نظامی اهمیت خارق العادهای داشت. آنها از این طریق میتوانستند با کشتیهای خود به دریای بزرگ دسترسی پیدا کنند و به هدفهای اقتصادی و نظامی دست یابند.
نام خلیج فارس در منابع اسلامی
پس از حمله اعراب به ایران در سده هفتم پس از زادروز، کوششی برای تغییر نام دریای پارسی صورت نگرفت. در ۷۵ کتاب مهم اسلامی اعم از تفاسیر مشهور قران ، کتابهای حدیث معتبر و صحاح سته و کتب تاریخی اسلام و کتابهای اسفار و ممالک و مسالک، نام بحر فارس و خلیج فارس ثبت شدهاست.اعراب مسلمان، بغیر ازنام بحر الفارسی (دریای پارسی)و خلیج فارس هیچ نام دیگری را برای این دریا بکار نبردهاند و این اسم از طرف حکومتهای ایرانی، ترک و عربی هم که در ۱۲۰۰ سال بعد منطقه را تحت سلطه خود داشتند مورد احترام قرار گرفت. پژوهشگران اسلامی نظیر استخری، مسعودی، بیرونی، ابن حقول، مقدسی، مستوفی، ناصرخسرو، الطاهربن مطهر المقدسی (بشاری)، ابوالقاسم بن محمدبن حوقل و نظایر آن که مطالعه در پیرامون این دریا را تا قرن ۱۵ ادامه دادند، در آثار و مکتوبات خود از آبهای جنوب ایران به نامهای بحر فارس، البحر الفارسی، بحر مکران، الخلیج الفارسی و خلیجفارس یاد کردهاند. حتی از این جغرافیدانان نقشههایی به جا ماندهاست که اقیانوس هند را البحر الفارسی نام نهادهاند. مسلمانان متخصص در دانش جغرافی این عنوان را از دو تمدن باستانی اخذ کردهاند و همزمان مورد استفاده قرار دادند. بدین ترتیب که پارسا درایای ایرانی را بحر فارس و سینوس پرسیکوس یونانی را خلیجفارس مینامیدند و حتی مقصود از دو دریا در سوره الرحمن قرآن را نیز همان دریای فارس و دریای متوسط میدانستند. ابوعلی احمد پسر عمر معروف به ابن رسته در کتاب الاعلاق النفیسه که در سال ۲۹۰ هجری قمری نوشتهاست، آوردهاست:
فاما البحر الهندی یخرج منه خلیج الی ناحیه فارس یسمی الخلیج الفارسی. اما از دریای هند خلیجی بیرون میآید به سمت سرزمین فارس که آن را خلیجفارس مینامند.
جرجی زیدان تاریخدان عرب در این زمینه میگوید:
بحر فارس محدود به آبهایی میشود که دنیای عرب را دور میزند. بحر فارس ـ ویراد به عندهم کل البحور المیحطه ببلاد العرب من مصب ماءدجله فی العراق الی أبله فیدخل فیه مانعبر عنه الیوم بخلیجفارس و بحرالعرب و خلیج عدن و البحر الاحمر و خلیج العقبه. دریای فارس ـ نزد آنان متقدمین همه دریاهایی که سرزمینهای عرب از مصب آب دجله گرفته تا أبله را احاطه میکند، بهعنوان دریای فارس تعبیر میشده و از آن جملهاست آنچه را که ما امروز از آن به خلیجفارس و دریای عرب و خلیج عدن و دریای سرخ و خلیج عقبه تعبیر میکنیم.
خلیج فارس با نام بحر فارس مشخص شدهاست. این سند جغرافیایی متعلق به قرن نهم میلادی است و در کتاب الاقالیم توسط نقشهکش و جغرافیادان ایرانی استخری درج شدهاست.
تفاوت بحر فارس و خلیج فارس
بحر فارس نامی است که عربها در قرون اولیه اسلام و تا قرن ششم بجای دریای عرب و خلیج فارس بکار میبردند و این مفهوم شامل خلیج فارس و خلیج عمان و دریای عرب نیز میشد ولی در قرنهای اخیر تنها به پهنه آبی که شامل تنگه هرمز تا دهانه اروند رود میشود و بجای بحر فارس خلیج فارس میگفتند بطور نمونه ابن حوقل،ابن فقیه و استخری و ابوبکر احمدبن اسحاق بن ابراهیم المهذانی، مورخ معروف عرب که به ابن الفیقه مشهور است. بحر فارس را برای تمام آن پهنه آبی از سند تا عبادان(آبادان) بکار برده اند ابن فقیه در کتاب جغرافیای خود موسوم به مختصر کتاب البلدان که در سالهای آخر سده سوم هجری قمری تالیف کرده، مینویسد:
دریای فارس و هند پیوسته اند از نظر پیوستگی به دیگری هر دو یک دریا هستند.
ایرانیان بر این باور هستند که نام جدید جعلی و با انگیزه سیاسی و از روی تعصب قومی بکار میرود و همچنان نام تاریخی خلیج فارس باید استفاده شود.
امروزه در کشورهای عربی
امروزه برخی از کشورهای عربی خلیج فارس را خلیج عربی و یا تنها خلیج مینامند. با این که ویکیپدیای عربی سرواژهٔ «الخلیج العربی» را بهکارگرفته، در ویکیپدیای مصری نام مقاله «الخليج الفارسى (الخليج العربى)» است.[۷۵] مورخان معاصر عرب نیز همانند مورخان قدیم، خلیج فارس را بهکاربردهاند.
خلیج فارس و مترادفهای آن در سایر زبانها،اصیل ترین نام و نامی است بر جای مانده از کهنترین منابع، که از سدههای پیش از میلادبطور مستمر در همه زبانها و ادبیات جهانی استفاده شدهاست و با پارس - فارس- ایران وعجم- نامهای ایران - و معادلهای آن در سایر زبانها گره خوردهاست.
در سدههای اخیر
صاحب نظران بر این باوردند که اصطلاح «خلیج عربی» برای نخستین بار در دوره تحت قیمومت شیخ نشینهای خلیج فارس توسط کارگزاران انگلیس و بطور ویژه از طرف یکی از نمایندگان سیاسی انگلیس مقیم در خلیج فارس به نام رودریک اوون انجام شد که در کتابی به نام حبابهای طلایی در خلیج عربی در سال ۱۹۵۸ نوشت که «من در تمام کتب و نقشههای جغرافیایی نامی غیر از خلیج فارس ندیده بودم ولی در چند سال اقامت در سواحل خلیج فارس(بحرین) متوجه شدم که ساکنان ساحل عرب هستند بنابر این ادب حکم میکند که این خلیج را عربی بنامیم» مجله العربیه در شماره دوم خود ۱۹۵۸ این مطلب را بیان نمودهاست». در سالهای اخیر و به ویژه از دههٔ شصت میلادی به این سو، نام جعلی خلیج عرب نیز در برخی منابع تحت حمایت بیشینهٔ دولتهای عربی و گاه غیر عربی به گونهای فزاینده در حال رقابت با نام خلیج فارس است، جایگزینی نامی قومی بجای یک نام تاریخی امر خشم ایرانیان سراسر جهان را برانگیخته و باعث پدیداری نام «خلیج همیشه فارس» یا «خلیج همیشگی فارس» از سوی ایرانیان گشتهاست.
سازمانهای جغرافیایی دنیا(غیر عرب)همگی خلیج فارس را تنها نام معتبر می دانند در پی استعلام از وزارت امورخارجه بریتانیا درباره نام این آبراه، ایشان به صراحت نام خلیج فارس را صحیح دانستهاند.تحریف نام "خلیج فارس" سناریویی بود که بعد از ملی شدن صنعت نفت آغاز شد و اولین مدافع نام خلیج عرب "رودریک اوون" بود که در سال ۱۹۵۸ کتابی بنام مستند حبابهای طلایی در خلیج عربی را نوشت و در مقدمه کتاب از تغییر نام خلیج فارس دفاع کردو جمله معروف را نوشت: هیچ نقشهای ندیدم مگر آنکه نام خلیج فارس را داشت اما چون ساکنان غرب خلیج عرب هستند ادب حکم میکند که این دریا را به نام آنها بنامیم.(ادب از نوع انگلیسی) اما اسناد تاریخی آن چنان مستحکم و مستند هستند که ناسیونالیستهای عرب علی رغم هزینه هنگفت موفق به تغییر این نام نشدند و سازمان ملل و سازمانهای بین المللی نیز بر اصالت تاریخی و حقوقی نام خلیج فارس تاکید دارند.
نقشه دوره عثمانی مصر
از روزی که بشر به کار تدوین و نگارش تاریخ مبادرت ورزید برای مکانهای جغرافیایی نیز نامهای با مسمایی انتخاب که آبراه جنوبی و جدا کننده فلات ایران از شبه جزیره عربستان نیز یکی از این موارد بوده که با نام "دریای پارس" از آن دوران کهن به یادگار ماندهاست. "دریای پارس" یا "خلیج فارس" از جمله نامهای قدیمی و باستانی است که بطور مستمر در زمانهای مختلف تاریخی در اسناد، قراردادها و مکاتبات، مورد استفاده همه اقوام و ملل دنیا قرارگرفتهاست. نخستین بار در روزگار هخامنشیان، این دریا "پارسا درایا" یا "دریای پارس" خوانده شد، طبق کتیبهای که از داریوش پادشاه هخامنشی، در تنگه سوئز بدست آمده، از آن به عنوان "درایا هچا پارسا آیتی" یعنی دریایی که از پارس میآید یاد شده و این سند به عنوان نخستین مدرک تاریخی موجود است که حقانیت نام خلیج فارس را به وضوح نشان میدهد.
به دنبال تحریفات و تطمیع هااز سوی نهادهای عربی، چند موسسه آمریکایی و اروپایی نیز با سناریویی از قبل طراحی شده جعل نام این دریای تاریخی را به شکل وسیعتری ادامه داده و به طوری که در سال ۱۳۸۳ خورشیدی موسسه آمریکایی نشنال جئوگرافی در اطلس جغرافیایی خود در کنار نام پرآوازه خلیج فارس از واژه مجعول "خلیج ع.ر.ب.ی" نیز استفاده کرد.چند سال بعد از آن یعنی در سال ۱۳۸۵ خورشیدی نیز مسئولان موزه "لوور" پاریس واژه مجعول خلیج را به جای "خلیج فارس" بکار بردند، هر چند که این دو موسسه مذکور با اعتراض شدید ایرانیان وطن دوست مواجه شده و در مدت کوتاهی با عذرخواهی، تحریفات صورت گرفته را تصحیح کردند، این روند تا به حال نیز ادامه داشته و داردو خلیج فارس، توسط سایتهای "گوگل" و نیروی دریای ارتش آمریکا مورد تحریف واقع شد گوگل نام خلیج فارس وخلیج عربی برای این محل استفاده کردهاست. در کناراین گونه انتقادات و اعتراضات مردمی، دولتمردان نیز پا به پای ملت وظیفه دارند موضوع مربوط به خلیج فارس را رصد کرده و در صورت ادامه تحریفات، در دادگاههای بین المللی اقامه دعوا نمایند.
دولت انگلیس در سال ۱۲۱۹ خورشیدی، نام دریای بریتانیا را برای خلیج فارس به کار بردند اما این نام پذیرشی نیافت و آن را رها نمودند. پس از ملی شدن نفت ایران و خلع ید از شرکتهای انگلیسی و قطع روابط ایران و انگلیس ابتدا نماینده سیاسی انگلیسی مقیم بحرین از سال ۱۳۲۹ (۱۹۵۰ م.) عبارت ساحل عربی را برای منطقهٔ جغرافیایی بخش جنوبی خلیج فارس که متعلق به عربهای تحتالحمایه انگلیس بود مرسوم ساخت و سپس به مرور کلمه خلیج عربی را جایگزین آن ساخت و سپس این نام را به کل خلیج فارس تعمیم داد. ایرانیان اینگونه تلاشها را اقدام در جهت تخریب هویت ملی خود می دانند و با آن با روشهای مختلف مقابله می کنند.
تلاشهای دولت ایران در برابر تغییر نام
دولت ایران در روز ۱۳ مرداد سال ۱۳۳۷ به دلیل تغییر نام خلیج فارس به خلیج عربی از سوی عراق و برخی دیگر از کشورهای عربی و انگلیس اعتراض خود را به دولت جدید عراق به رهبری قاسم که با یک کودتای نظامی بر سر کار آمده بود و تمایل به حرکتهای آزادی خواهانه مصر به رهبری جمال عبدالناصر داشت، اعلام کرد. چند سال بعد گمرک و پست ایران از قبول محمولههایی که به جای خلیج فارس نام خلیج عربی بر روی آن نوشته شده بود، خودداری کرد. ایران همچنین در مجامع و کنفرانسهای بینالمللی نیز در صورت به کار بردن این اصطلاح ساختگی از سوی نمایندگان کشورهای عرب واکنش نشان میداد. شاه خود در دو نوبت در مصاحبههای خود به جعل نام خلیج فارس اعتراض نمود. برای اولین بار در سند " AD311/1 Gen مورخ پنجم مارس ۱۹۷۱ میلادی" دبیرخانه سازمان ملل اعلام کرد نام درست و تاریخی خلیج فارس است.
دوره جمهوری اسلامی:
در نیمه نخست بهمن ماه سال ۱۳۷۰ سر ویراستار سازمان ملل متحد با اشاره به اعتراضهای پیاپی نمایندگان ایران در آن سازمان به استفاده از نام ساختگی خلیج عربی در اسناد این سازمان از کارکنان سازمان ملل خواسته تا اعتراض دولت ایران را همیشه در نظر داشته باشند. در یازدهم شهریور سال ۱۳۷۱ هنگامی که حیدر ابوبکر العطاس نخست وزیر جمهوری یمن در اجلاس سران جنبش عدم تعهد که در جاکارتا پایتخت اندونزی برگزار میشد، از نام ساختگی خلیج عربی استفاده کرد، با اعتراض شدید نمایندگان ایرانی رو به رو شد. او سرانجام از نمایندگان ایران عذرخواهی کرد و این کار را غیر عمد خواند. سازمان ملل متحد تاکنون در ۵ نوبت، نام رسمی و تغییر ناپذیر آبراه جنوبی ایران را "خلیج فارس" اعلام کردهاست. دومین یادداشت به شماره UNLA45.8.2(C) مورخ دهم اوت ۱۹۸۴ میلادی و بار سوم نیز طی یادداشت شماره ST/CS/sER.A/29 در تاریخ دهم ژانویه ۱۹۹۰ میلادی نام رسمی دریای جنوبی ایران و خاوری شبه جزیره عربستان را "خلیج فارس" اعلام کردهاست. این سازمان در کنفرانسهای سالانه خود که در زمینه "هماهنگی در نامهای جغرافیایی" برگزار میکند، به فارسی بودن نام این آبراه بین المللی تاکید کرده و آن را مورد تائید قرار دادهاست.بطورکلی دولت جمهوری اسلامی ایران تا سال ۱۳۸۳ و پیش آمد موضوع تحریف نام خلیج فارس از سوی نشنال جیوگرافی از خود حساسیت و واکنش قابل ملاحظهای انجام نداد تا اینکه در پایان دوره محمد خاتمی روز ملی خلیج فارس رسما وارد تقویم کشوری شد.
در ابتدای دوره احمدی نژاد از نمادها و مظاهر ایرانی گرایانه و از جمله نام خلیج فارس پرهیز میشدو چنانچه با تصدی آقای صفار هرندی به عنوان وزیر ارشاد وب سایت اولین فستیوال ملی خلیح فارس و مسابقه جهانی وبلاگ نویسی خلیج فارس که دهها وبلاگ نویس بر اساس تبلیغات و در خواست وزارت ارشاد طرحها،کاریکاتورهاو انیمیشنها و مقالهها(فروردین ۱۳۸۴) و راهکارهای پاسداری از میراث خلیج فارس در آن ارایه شده بود وب سایت این فستیوال بطور ناگهانی قبل از اعلام برندگان، از سوی وزارت ارشاد حذف و مسابقه لغو شد.(روزنامه شرق تیر ۱۳۸۴) و حتی در سخنان افرادی مانند حجه الاسلام آقاتهرانی نماینده مجلس بصراحت با این نام مخالفت شد.
اما از سال ۱۳۸۸ دولت احمدی نژاد توجه قابل ملاحظهای به این موضوعات نشان داد و در سالهای اخیر، دولت و دیگر نهادهای حکومتی در ایران تلاش کردهاند خود را نسبت به این موضوع حساس و متعهد نشان دهند.سال ۱۳۹۱ دو روز پیش از «روز ملی خلیجفارس» در ایران، برای اولین بار امامان جمعه شهرهای مختلف نیز در خطبههای خود، از «اهمیت و حقانیت» این نام سخن گفتند. از امامان جمعه تهران و شیراز تا شهرهای پلدختر، سوق و بردخون و ... و روز ملی خلیج فارس با حضور مقامات در شهرهای حاشیه خلیج فارس و با جشنوارههای مختلف گرامی داشته شد. احمدی نژاد با سخنانی همچون" حقانیت نام خلیج فارس چون خورشید تابان است و تاریخ گواه است که جاعلان نام خلیج فارس هیچ تمدنی ندارند" تند ترین حمایتها را از نام خلیج فارس بروز داد. حکام بعضی کشورهای عربی نیز نسبت به سفر احمدی نژاد به ابوموسی حساسیت نشان داده والفاظ تند و تهدید آمیز بکار بردندریئس پلیس امارات ایران را به حمله نظامی تهدید کرد.مقامات نطامی ایران نیز متقابلا پاسخهای تندی دادنددر اینترنت هم جوانان ایرانی اقدام به مبارزه سایبری کرده و از جمله به فیسبوک ملک عبداله و سایت فدراسیون فوتبال امارات را با تصاویری از خلیج فارس تزئین کردید.
نظرات شما عزیزان: