زیبا و دیدنی از کشتی ، دریا و غروب




 

 دعای عشق بخوان



:: موضوعات مرتبط: ، ،
نويسنده : رئیس آبی ها Blues Boss


عشق...


 

love is wide ocean that joins two shores

عشق اقیانوس وسیعی است که دو ساحل رابه یکدیگر پیوند می دهد.

 

life whithout love is none sense and goodness without love is impossible

زندگی بدون عشق بی معنی است و خوبی بدون عشق غیر ممکن

 

love is something silent , but it can be louder than anything when it talks

عشق ساکت است اما اگر حرف بزند از هر صدایی بلند تر خواهد بود

 

love is when you find yourself spending every wish on him

عشق آن است که همه خواسته ها را برای او آرزو کنی

 

love is flower that is made to bloom by two gardeners

عشق گلی است که دو باغبان آن را می پرورانند

 

love is like a flower which blossoms whit trust

عشق گلی است که در زمین اعتماد می روید

 

love is afraid of losing you

عشق یعنی ترس از دست دادن تو


no matter what the question is love is the answer

پاسخ عشق است سوال هر چه که باشد

 

when you have nothing left but love than for the first time you become aware that love is enough

وقتی هیچ چیز جز عشق نداشته باشید آن وقت خواهید فهمید که عشق برای همه چیز کافیست

 

love is the one thing that still stands when all else has fallen

زمانی که همه چیز افتاده است عشق آن چیزی است که بر پا می ماند

 

love is like the air we breathe it may not always be seen, but it is always felt and used and we will die without it

عشق مثل هوایی است که استشمام می کنیم آن را نمی بینیم اما همیشه احساس و مصرفش می کنیم و بدون آن خواهیم مرد.

 دعای عشق بخوان



:: موضوعات مرتبط: ، ،
نويسنده : رئیس آبی ها Blues Boss


هفت منطقه سفر ممنوع

بازدید از نقاط ناشناخته و مرموز در گوشه و کنار دنیا، یکی از کارهای مورد علاقه گردشگران ماجراجویی است که برای تجربه ترس و وحشت قدم به این مکان‌ها می‌گذارند. افراد با دل و جرأتی که دوست دارند در طول سفر، حادثه‌های جدیدی را تجربه کنند. با این وجود، درهای ورودی بعضی از این مکان‌ها، به خاطر اتفاق‌های دلهره‌آوری که در آنجا رخ داده به روی گردشگران بسته است و به هیچ گردشگری توصیه نمی‌شود که از نزدیک از این منطقه‌ها بازدید کند یا به تنهایی قدم به داخل آنها بگذارد.

 جنگل تاریک

 جنگل «آئوکیگاهارا» یکی از وحشتناک‌ترین مناطق ژاپن به شمار می‌رود؛ جایی که به اعتقاد مردم این کشور روح‌های سرگردان در میان شاخ و برگ درختان این جنگل پرسه می‌زنند و از مرگ می‌گویند. هرچند وزش باد و پیچیدن آن در میان شاخ و برگ درختان این جنگل باعث به وجود آمدن چنین صدای مخوفی می‌شود اما سابقه این مکان رعب‌آور باعث شده خیلی‌ها از تنها ماندن در جنگل آئوکیگاهارا هراس داشته باشند.

آئوکیگاهارا که بین محلی‌ها با نام «جنگل تاریک» هم شناخته می‌شود و در کوهستان فوجی قرار گرفته و همه جای آن از درخت‌های انبوه انباشته شده است. نکته عجیب اینجاست که خیلی‌ها معتقدند این جنگل، بهترین مکان برای مردن است! تعداد زیاد خودکشی‌های انجام گرفته در این جنگل هم به این شایعات دامن زده و این‌طور به نظر می‌رسد که شاخ و برگ درختان، افرادی را که در این جنگل تنها می‌مانند به مرگ دعوت می‌کند. به طوری که فقط در سال 2002، 78 جسد از میان شاخ و برگ‌های جنگل مرگ پایین کشیده شدند. نکته جالب اینجاست که اگر کسی قدم به این جنگل تاریک بگذارد، از همان ابتدا در گوشه و کنار آن با تابلوهایی روبه‌رو می‌شود که روی آنها جمله‌هایی مثل «لطفا در تصمیم خود تجدیدنظر کنید.» یا «قبل از اینکه تصمیم به ”‹خود”‹کشی بگیرید با پلیس مشورت کنید.» نوشته شده است!

 

 

باغ‌های سمی

 

پادوآ یکی از معروف‌ترین فضاهای سبز کشور ایتالیاست که به خاطر گیاهان دارویی و سمی‌ای که از قرن پانزدهم در آن پرورش داده ”‹می”‹شود معروف ”‹شده. در گذشته بسیاری از بازدیدکننده‌هایی که با این گیاهان سمی آشنایی نداشتند بر اثر تماس اشتباهی یا عمدی، دچار مسمویت‌های شدید می‌شدند و حتی در بعضی موارد جانشان هم به خطر می‌افتاد. به همین خاطر، با وجود زیبایی‌های زیاد این باغ، در آن به روی گردشگران بسته شده است. به جز پادوآ، باغ دیگری به اسم آلنویک هم در انگلیس وجود دارد که به تازگی مجوز کشت گیاهان سمی و دارویی با اهداف مشخص را به دست آورده؛ به همین دلیل افراد عادی اجازه ورود به این ”‹باغ را ندارند.

 

 

گورستان سنت لوئیس

 

گورستان سنت لوئیس یکی از مکان‌های ترسناکی است که اسمش در فهرست مکان‌های ممنوعه برای سفر ثبت شده. سنت لوئیس، اسم یکی از سه گورستان کاتولیک‌ها در نیواورلئان لوئیزیاناست. از آنجا که آب‌های زیرزمینی زیادی از این منطقه عبور می‌کنند، مسوولان گورستان تصمیم گرفتند قبرهای آن را در بالای زمین بسازند؛ برای همین هر سه گورستان روی سرداب‌های زیرزمینی بنا شده‌اند. بیشتر قسمت‌های این گورستان در قرن هجدهم و نوزدهم ساخته شده و در نتیجه از رنگ و روی قبرها پیداست که سال‌های زیادی از زمان دفن اجساد در آنها می‌گذرد. افرادی که به این منطقه سفر می‌کنند اجازه ندارند این گورستان را به تنهایی ببینند؛ چون فضای آن طوری است که بدون استثنا بیشتر افرادی که به تنهایی به آن قدم گذاشته‌اند، با وحشت و دلهره زیادی روبه‌رو شده‌اند؛ آن‌قدر که بعضی‌ها به فکر خودکشی هم افتاده‌اند.

 

 

محوطه مری کینگ

 

از سال‌ها پیش، محوطه زیرزمینی مری کینگ در شهر قدیمی ادینبورگ اسکاتلند به عنوان یکی از اسرارآمیزترین و ترسناک‌ترین مکان‌ها شناخته می‌شود. از سال 1645 زندگی در این محوطه زیرزمینی، برای همیشه از بین رفت. آنهایی که در این منطقه زندگی می‌کردند به بیماری طاعون دچار شدند. مسوولان شهر هم تصمیم گرفتند این جایگاه زیرزمینی را بر سر ساکنان آن خراب کنند تا افرادی که دچار طاعون شده‌اند همان‌جا بمیرند. با این حال پزشکان زیادی برای مداوای طاعون‌زده‌ها داوطلب شدند.

آنها لباس‌های مخصوصی می‌پوشیدند تا گرفتار این بیماری مهلک نشوند. شاید به همین دلیل است که اسم «خیابان بخشش» را به جایی که مری کینگ در آنجا واقع شده داده‌اند. با اینکه تصمیم مسوولان شهر برای خراب کردن این محوطه با موافقت روبه‌رو نشد، اما بیشتر ساکنان طاعون‌زده این منطقه به خاطر بیماری جانشان را از دست دادند.

از همان زمان، خیلی‌ها درمورد دیده شدن روح سرگردان افرادی که در مری کینگ مرده بودند، صحبت می”‹کردند. با گذشت سال‌ها هنوز هم گفته می‌شود که در این مکان رعب‌آور روح دختربچه‌ای به نام آنی بارها و بارها دیده شده است. آنهایی که مدعی‌اند آنی را دیده‌اند می‌گویند که او همیشه به خاطر گم کردن عروسکش با چهره‌ای گریان دیده شده است! برای همین گردشگران پردل و جرأتی که به صورت گروهی به مری کینگ می‌آیند به عنوان هدیه، برای آنی عروسک می‌آورند و یک اتاق پر از عروسک در این محوطه به چشم می‌خورد.

قصر ماشیکول

 

قصر ماشیکول فرانسه در فاصله سال‌های 1404 تا 1440 محل زندگی جیل دو رایس شوالیه بریتون بود. او به خاطر جنایت‌های زیادی که انجام داده بود به شهرت رسیده بود. در واقع رایس یکی از معروف‌ترین قاتلان سریالی کودکان خردسال در قرن پانزدهم بود. جیل دو رایس در تمام این سال‌ها قربانیانش را در قصر ماشیکول یعنی جایی که در آن زندگی می‌کرد به کام مرگ می‌کشاند. رایس در 26 اکتبر 1440 در شهر نانت به دار آویخته شد و از آن موقع به بعد، اقامتگاه او به یکی از مخوف‌ترین نقاط دنیا تبدیل شد

گفته می‌شود این شوالیه قاتل بعد از کشتن قربانی‌های کم‌سن‌وسالش جنازه ”‹بیشتر آنها را در دیوارهای قصرش مخفی می‌کرد. نکته عجیب اینجاست که بعدها که این مکان‌ها مورد جست‌وجو قرار گرفتند، بعضی از جسدها به دلیل فرسودگی ساختمان از در و دیوار بیرون زدند. به خاطر همین سفر به این منطقه از فرانسه و بازدید از قصر ماشیکول به تنهایی امکان‌پذیر نیست و افراد علاقه‌مند باید با یک گروه گردشگری همراه شوند

 

 

معدن آسبستوس

 

معدن آسبستوس یکی از معادن شش گانه طبیعی پنبه نسوز در کاناداست. این ماده مقاومت بسیار بالایی در برابر گرما دارد و به سادگی آتش نمی‌گیرد و این تنها خاصیت خوب آن است اما از طرفی چنانچه فردی مدام در مجاورت پنبه نسوز قرار بگیرد و از هوای اطراف آن تنفس کند، نه تنها احتمال ابتلا به بیماری سرطان در او زیاد می‌شود بلکه ممکن است به بیماری‌های دیگری هم دچار شود. استخراج این ماده به حدی خطرناک است که اتحادیه اروپا بهره”‹برداری از آن را در سراسر اروپا ممنوع کرده. این در حالی‌ است که کارگران معادن پشم شیشه منطقه تتفورد در کانادا همچنان در حال فعالیت هستند و از همه مهم‌تر اینکه در بخش‌های مسکونی اطراف معدن، خانواده‌های بسیاری در کنار نخاله‌های پنبه نسوز زندگی می‌کنند.

با این حال طبعیت زیبا و بکر اطراف معدن، گردشگران زیادی را به این منطقه می‌کشاند؛ افرادی که از خطرناک بودن پنبه نسوز بی‌خبرند و از سر کنجکاوی به داخل معدن هم سرک می‌کشند. به همین خاطر سفر به این منطقه هم ممنوع اعلام شده مگر در موارد خاص و با رعایت نکات ایمنی و همراه داشتن ماسک اکسیژن برای تنفس هوای عاری از پشم شیشه.

 

 

پل‌های خودکشی

 

پل طلایی سانفرانسیسکو هم یکی از مکان‌هایی است که بازدید از آن به هیچ گردشگری توصیه نمی‌شود. این پل بین مردم منطقه با نام پل خودکشی شناخته می‌شود. چرا که افراد زیادی در طول سال برای خودکشی به آنجا می‌روند و با پریدن به درون رودخانه زیر پل به زندگی‌شان خاتمه می‌دهند

طبق آخرین آمارها تا به حال 1200 نفر روی پل سانفرانسیسکو دست به خودکشی زده‌اند. داستان‌های عجیب شنیده شده درباره این پل، باعث شد که اریک استیل مستندساز معروف انگلیسی در سال 2005 به مدت چند ماه از تمام اتفاقاتی که روی پل می‌افتاد فیلمبرداری کند. نتیجه این کار باورکردنی نبود چرا که در مستند، فیلم خودکشی 23 نفر ضبط شده بود. این مستند جنجالی همان سال، با نام پل منتشر شد و توجه بسیاری از گردشگران را به این منطقه جلب کرد.

به جز این، پل یادبود جورج واشنگتن در سیاتل هم به عنوان دومین پل مرگبار آمریکا، بازدیدکننده‌های زیادی را به این منطقه می‌کشاند. در جمهوری چک و شهر پراگ هم پلی به نام نوسل وجود دارد که به خاطر خودکشی‌های زیاد افراد ناامید، معروف شده است. آمار خودکشی‌های روی این پل در دهه 90 آن‌قدر زیاد شده بود که بالاخره در سال 1997 میله‌هایی به ارتفاع سه متر روی این پل نصب شد تا مانع از پریدن افراد شود. پل‌ هارنسی‌لین در لندن هم یکی از دیگر پل‌های مرگبار جهان است که هر سال افراد زیادی برای اینکه خودشان را به آغوش مرگ بسپارند روی این پل قدم می‌گذارند.

 

منبع:

 

 

تقديم به دوستان

http://www.upsara.com/images/t9r5eqz4x766v55rglt.jpg

 

 

 

 دعای عشق بخوان


نويسنده : رئیس آبی ها Blues Boss


كاريكاتور هاي روز23 آبان1390(2)

 دعای عشق بخوان



:: موضوعات مرتبط: ، ،
نويسنده : رئیس آبی ها Blues Boss


دنياي حيوانات.23آبان1390(1)

 











 

 دعای عشق بخوان



:: موضوعات مرتبط: ، ،
نويسنده : رئیس آبی ها Blues Boss


وقتي که ...

 

 


وقتي که قلب‌هايمان‌ كوچك‌تر از غصه‌هايمان‌ مي شود،

 

وقتي نمي توانيم‌ اشک هايمان ‌را پشت‌ پلك‌هايمان‌ مخفي كنيم‌

 

و بغض هايمان ‌پشت‌ سر هم‌ مي شكند ...

 

 

وقتي احساس‌ مي كنيم

 

بدبختي ها بيشتر از سهم‌مان‌ است

 

و رنج‌ها بيشتر از صبرمان ...

 

وقتي اميدها ته‌ مي كشد

 

و انتظارها به‌ سر نمي رسد ...

 

وقتي طاقتمان تمام‌ مي شود

 

و تحمل مان‌ هيچ ...

 

 

آن‌ وقت‌ است‌ كه‌ مطمئنيم‌ به‌ تو احتياج‌ داريم

 

و مطمئنيم‌ كه‌ تو

 

فقط‌ تويي كه‌ كمكمان‌ مي كني ...

 

آن‌ وقت‌ است‌ كه‌ تو را صدا مي كنيم

 

و تو را مي خوانيم ...

 

 

آن‌ وقت‌ است‌ كه‌ تو را آه‌ مي كشيم

 

تو را گريه ‌مي كنيم ...

 

و تو را نفس مي كشيم ...

 

وقتي تو جواب ‌مي دهي،

 

دانه ‌دانه‌ اشک هايمان ‌را پاك‌ مي كني ...

 

و يكي يكي غصه‌ها را از دلمان ‌برمي داري ...

 

 

گره‌ تك‌تك‌ بغض‌هايمان‌ را باز مي كني

 

و دل شكسته‌مان‌ را بند مي زني ...

 

سنگيني ها را برمي داري

 

و جايش‌ سبکي مي گذاري و راحتي ...

 

بيشتر از تلاشمان‌ خوشبختي مي دهي

 

و بيشتر از حجم لب‌هايمان، لبخند ...

 

 

خواب‌هايمان‌ را تعبير مي كني،

 

و دعاهايمان‌ را مستجاب ...

 

 

آرزوهايمان‌ را برآورده مي کني ؛

 

قهرها را آشتي مي دهي

 

و سخت‌ها را آسان

 

تلخ‌ها را شيرين مي كني

 

و دردها را درمان

 

 

نااميدي ها، همه اميد مي شوند

 

و سياهي‌ها سفيد سفيد ...

 

 دعای عشق بخوان



:: موضوعات مرتبط: ، ،
نويسنده : رئیس آبی ها Blues Boss


عيد غدير خم

 

 دعای عشق بخوان



:: موضوعات مرتبط: ، ،
نويسنده : رئیس آبی ها Blues Boss


سیاست از نگاه کودک...

در آینده می خوایی چه كاره شی؟

 از دختر یکی از دوستام پرسیدم که وقتی بزرگ شدی

 میخوای چیکاره بشی؟

 نگاهم کرد وگفت که میخواد رئیس جمهور بشه.

 دوباره پرسیدم که اگه رئیس جمهوربشی

 اولین کاری که دوست داری انجام بدی چیه؟

 جواب داد : به مردم گرسنه وبی خانمان کمک می کنه.

 بهش گفتم : نمی تونی منتظر بمونی که وقتی رئیس جمهور شدی

 این کار رو انجام بدی ، می تونی از فردا بیای خونه ی

 من و چمن ها رو بزنی ، درخت هارو وجین کنی و پارکینگ رو جارو کنی.

 اونوقت من به تو 50 دلار میدم و تو رو می برم

 جاهایی که بچه های فقیر هستن و تو می تونی این پول رو بدی بهشون

  تا برای غذا و خونه ی جدیدخرج کنن.

 مستقیم توی چشمام نگاه کرد و گفت:

 چرا همون بچه های فقیررو نمی بری خونه ت تا این کارها رو انجام بدن

 و همون پول رو به خودشون بدی؟

 نگاهی بهش کردم وگفتم به دنیای سیاست خوش اومدی!

 دعای عشق بخوان



:: موضوعات مرتبط: ، ،
نويسنده : رئیس آبی ها Blues Boss


كاريكاتور هاي روز22 آبان1390


اينجا كجاس؟


بيآم يا برم


چه خبره؟


خسته شدم اه...


دم خروس و...


اگه موبايل در زمان نيوتن بود...


بورس مرغ وتخم مرغ


شرح سر خود


تفكيك جنسي بي سرو صدا


تجهيز مرغ ها به سيستم ضد سرقت


من پاسخگو نيستم اااااااا



 دعای عشق بخوان



:: موضوعات مرتبط: ، ،
نويسنده : رئیس آبی ها Blues Boss


يا اميرالمومنين

ای گزیده مر خدایت یا امیر المومنین

 

خوانده نفس مصطفایت یا امیرالمومنین

 

سرکشان دهر را آورده سر ها زیر پا

 

بازوی زورآزمایت یا امیرالمومنین

 

خازنان کان و دریاکیسه ها بردوختند

 

روزبازار سخایت یا امیرالمونین

 

بس که لعل اندر کان خاک بر سر می کشد.

 

از دل دریا عطایت یا امیرالمونین

 

از نسیم باد نوروزی نشایدیاد کرد

 

پیش خلق جانفزایت یا امیرالمومنین

 

آنچه عیسی از نفس می کرد رمزی بودو بس

 

ار لب معجز نمایت یا امیرالمومنین

 

با همه بالا نشینی عقل کل نابرده راه

 

زیر شأن و روی رأیت یا امیرالمومنین

 

گربدی بالاتر از عرش برین جای دگر

 

گفتمی آنجاست جایت یا امیرالمومنین

 

آنچه شایسته آنی ز روی عز و جاه

 

کس نداند جز خدایت یا امیرالمومنین

 

خاطر همچون منی شوریده خاطرچون کند

 

وصف قدر کبریایت یا امیرالمومنین

 

مدح اگر شایسته ذات تو بایدگفت و بس

 

کیست تا گویت ثنایت یا امیرالمومنین

 

ماهمه از درگه لطفت گدایی می کنیم

 

وب همه شاهان گدایت یا امیرالمومنین

 

فهم انسانی چه داند عزت کار تو را

 

آفرینش بر نتابد باز مقدار تورا


 

(¯`v´¯)
`*.¸.*´
¸.•´¸.•*¨) ¸.•*¨)
(¸.•´ (¸.•´ .•´ ¸¸.•¨¯`•
  ****            ****  
***____*** ***__ ***
***________****_______***
***__________*  *_________***
***__________     ___________***
***___________   __________***
***________         ________***
***_________  ________***
***________ _______***
***_____ _____***
***_______***
***___***
  *****    
***  

"دستم" را بگير
و مرا ببر به دور "دست" هايی که
در "دسترس " هيچ "دستی" نباشم 

 دعای عشق بخوان



:: موضوعات مرتبط: ، ،
نويسنده : رئیس آبی ها Blues Boss


مسافر

 

 

من از تو مي نويسم كلام تازه اي

 

تو از من مي نويسي كه پر آوازه اي

 

 

رسيده وقت رفتن نشسته تو چشمام

 

سكوت مبهم تو شكسته تو صدام

 

 

براي كوچه آخر تو همراه مني

 

براي دل بريدن دليل رفتني

 

 

مي مونه كنج سينم هواي انتظار

 

مي خونم شعر رفتن تا برگرده بهار

 

 

تو درياي نگاهت شكسته قايقم

 

تو دنياي بزرگت غريبي عاشقم

 

 

براي شعر خوب تو مي خونم

 

مسافر وقت رفتن خدا حافظ بگو

 

 

تو كوله بار عشقي سفر تا راه دور

 

كه زير سايه بون تو مي مونم

 

 

سفر تــــــــــا انتها تو هم با من بیــــــــا

 

تويي همراه من تموم لحظه هــــــــــا

 

 

تو تنها عاشقي براي قصه ها

 

بيا با من بمون تو نزد جاده ها

 

 

كه مقصد منتظر براي ما

 

سكوت و مي شكنه صداي ما

  

 

 

اندرون خانه ام ابراست و بیرون آفتاب

 دعای عشق بخوان



:: موضوعات مرتبط: ، ،
نويسنده : رئیس آبی ها Blues Boss


عروسی زوج ایرانی در ارتفاعات سبلان+ عکس مراسم


شفاف :دوکوهنورد جوان که مدتها قبل در قله سبلان با هم آشنا شدند، مراسم ازدواج خود را بالاترین نقطه قله جشن گرفتند

 
داماد "مسلم نجفی" یکی از کوهنوردان و دوچرخه سواران اردبیلی و عروس"مریم فکری"از کوهنوردان
  و سنگنوردان

مشهدی است.برای این زوج آرزوی خوشبختی و شادکامی داریم.

 

 

 دعای عشق بخوان



:: موضوعات مرتبط: ، ،
نويسنده : رئیس آبی ها Blues Boss


مسجدی در اصفهان


 

می گویند حدود ٧٠٠ سال پیش، در اصفهان مسجدی می ساختند.

 

روز قبل از افتتاح مسجد، کارگرها و معماران جمع شده بودند و آخرین خرده کاری ها را انجام می دادند.

 پیرزنی از آنجا رد می شد وقتی مسجد را دید به یکی از کارگران گفت: فکر کنم یکی از مناره ها کمی کجه!


 کارگرها خندیدند. اما معمار که این حرف را شنید، سریع گفت : چوب بیاورید ! کارگر بیاورید !

 

چوب را به مناره تکیه بدهید. فشار بدهید. فششششششااااررر...!!!

  

و مدام از پیرزن می پرسید: مادر، درست شد؟!!

 

مدتی طول کشید تا پیرزن گفت : بله ! درست شد !!! تشکر کرد و دعایی کرد و رفت...

 

کارگرها حکمت این کار بیهوده و فشار دادن مناره را پرسیدند ؟!

 

معمار گفت : اگر این پیرزن، راجع به کج بودن این مناره با دیگران صحبت می کرد و شایعه پا می گرفت،

  این مناره تا ابد کج می ماند و دیگر نمی توانستیم اثرات منفی این شایعه را پاک کنیم...

 

این است که من گفتم در همین ابتدا جلوی آن را بگیرم

 

 دعای عشق بخوان



:: موضوعات مرتبط: ، ،
نويسنده : رئیس آبی ها Blues Boss


من ندارم زن

 

 

من ندارم زن و از بی زنیم دلشادم

از زن و غر زدن روز و شبش آزادم

نه کسی منتظرم هست که شب برگردم

نه گرفتم دل و نه قلوه به جایش دادم

زن ذلیلی نکشم هیچ نه در روز و نه شب

نرود از سر ذلّت به هوا فریادم

هر زنی عشق طلا دارد و بس٬ شکی نیست

نکته ای بود که فرمود به من استادم

شرح زن نیست کمی٬ بلکه کتابی است قطور

چه کنم چیز دگر نیست از آن در یادم

هر کسی حرف مرا خبط و خطا می خواند

محض اثبات نظرهای خودم آمادم(!)

زن نگیر ، از من اگر می شنوی، عاقل باش!

مثل من باش که خوشبخت ترین افرادم

مادرم خواست که زن گیرم و آدم گردم

نگرفتم زن و هرگز نشدم من آدم!

هیچ کس نیست که شیرین شود از بهر دلم

نه برای دل هر دختر و زن فرهادم

الغرض زن که گرفتی نزنی داد که: “من

از چه رو در ته این چاه به رو افتادم؟

 

 دعای عشق بخوان



:: موضوعات مرتبط: ، ،
نويسنده : رئیس آبی ها Blues Boss


بايكوت

-سلام خانم

 

-سلام

 

-من از آزمایشگاه تماس می گیرم

 

-بفرمایید،امرتون؟

 

-می خواستم بگم متاسفانه آزمایش های همسرتون با یکی دیگه قاطی شده

 

و ما الآن دو تا جواب آزمایش متفاوت داریم.

 

-اوا!یعنی چی خانم؟این چه وضعشه؟

 

-متاسفم!ولی کاریه که شده...

 

-حالا جواب آزمایش ها چی هست؟

 

-یکیشون آلزایمر داره ویکی دیگشون ایدز

 

-وای خاک عالم!حالا من باید چی کار کنم؟

 

-نگران نباشین،من واسه همین تماس گرفتم،

 

می خواستم بگم همسرتون رو از خونه بندازین بیرون،

 

 

اگه تونست برگرده باهاش رابطه نداشته باشین...!

 

 

 

 

 دعای عشق بخوان



:: موضوعات مرتبط: ، ،
نويسنده : رئیس آبی ها Blues Boss


انسان از دیدگاه ارقام

به خوبى آگاهید كه ارقام هیچ گاه دروغ نمى گویند. پس نگاهى به ارقام آتى بیندازید تا ببینید ساعات و روزهاى عمر خود را چگونه تلف مى ‏كنید!

توضیح: ارقام مربوطه توسط پزشك متخصص مشاور تهیه و جملگى تقریبى هستند. پس به جزییات توجه نكرده و به پیام اصلى این ارقام اندیشه كنید!

كاركردن

یك انسان در طول روز به طور نسبى 10 ساعت كار مى ‏كند. اعم از؛ تحصیل، اداره یا خانه ‏دارى.

یک روز مساوی 10 ساعت-یك سال مساوى 3650 ساعت- 60 سال مساوی 219000 ساعت مساوی 9125 شبانه روز مساوی 304 ماه مساوی 25 سال . یعنى، شما در طول 60 سال عمر خود «25 سال» به طور شبانه روزى به كار كردن اشتغال داشته اید!

خوابیدن

یك روز مساوى 8 ساعت- یک سال مساوی 2920 ساعت - 60 سال مساوی 175200 ساعت مساوی 7300 شبانه روز مساوی 243 ماه مساوی 20 سال. یعنى، شما در طول 60 سال عمر خود «20 سال» به طور شبانه روزى در حالت افقى! یعنى، خواب تشریف داشته اید!

نكته: این آمار كسانى است كه وقتى بیدار مى‏شوند واقعاً بیدارند، بماند آن هایى كه در حالت بیدارى هم در خواب غفلت هستند!

غذا خوردن

 - یک روز مساوی 1 ساعت - یک سال مساوی 365 روز- 60 سال مساوی 21900 ساعت مساوی 912 شبانه روز مساوی 30 ماه مساوی 2/5 سال . یعنى، شما در طول 60 سال عمر خود «دو سال و نیم» به طور شبانه روزى در حالت غذا خوردن به سر برده‏اید.

آبریزگاه (دستشویى)

یک روز مساوی 30 دقیقه - یک سال مساوی 10950 دقیقه مساوی 182 ساعت - 60 سال مساوی 10920 ساعت مساوی 455 شبانه روز مساوی 15 ماه مساوی 1 و نیم سال . یعنى، شما در طول 60 سال عمر خود «یك سال و نیم» به طور شبانه روزى در آن حالت جالب! در آبریزگاه بسر برده اید!

حالا خنده‏ داره یا گریه ‏دار؟!

اكنون ببینیم حاصل این ساعات چیست؟

اگر روزى 2 كیلو مدفوع كرده باشید: یک روز مساوی 2 کیلو - یک سال مساوی 730 کیلو - 60 سال مساوی 43800 کیلو . یعنى، شما در طول 60 سال عمر خود «43800 كیلو» مدفوع كرده اید.

اگر روزى 2 لیتر ادرار كرده باشید: یک روز 2 لیتر - یک سال مساوی 730 لیتر - 60 سال مساوی 43800 لیتر . یعنى، شما در طول 60 سال عمر خود «43800 لیتر» ادرار تولید كرده اید.

حاصل كلام

اگر شما 60 سال عمر كنید=

25 سال به طور شبانه ‏روزى -كار كرده‏اید.

20 سال به طور شبانه ‏روزى - خوابیده‏اید.

2 و نیم سال به طور شبانه ‏روزى - مشغول خوردن بوده‏اید.

1 و نیم سال به طور شبانه روزى - در حالت ادرار یا مدفوع كردن بوده‏اید.

اكنون از خود سوال كنید:

- در طول عمر خود چند ساعت به مطالعه یا تفكر پرداخته اید؟

- آیا عمر شما حاصل دیگرى جز تولیدات فوق داشته است؟

پیشنهاد مى ‏كنیم:

یك باردیگر این ارقام را بخوانید!

اگر از ته دل خندیدید یا گریه كردید، به خودامیدوار باشید! ولى اگر....؟!

(( قسمتی از کتاب لطفا گوسفند نباشید ))

 دعای عشق بخوان



:: موضوعات مرتبط: ، ،
نويسنده : رئیس آبی ها Blues Boss


حسرت های یک پسر:





 

ما کلا ًشانس نداریم

 

اگه دخترم هم به دنیا میومدیم

 

تو دوران فیسبوک به دنیا نمیومدیم

 

که زیر عکسامون 100تا کامنت لاو بذارن

 

مام هی بگیم میسی میسی... ... ...

 

مطمئناً تو جهل عربا به دنیا میومدیم !

 

زنده به گورمون می کردن

 


 

 دعای عشق بخوان



:: موضوعات مرتبط: ، ،
نويسنده : رئیس آبی ها Blues Boss


دردو دل گوسفندان در عید قربان





-
اگر بار گران بودیم و رفتیم

 

اگر نامهربان بودیم و رفتیم،

 

بچه ها رو به تو سپردم مواظبشون باش



-
آقا اشتباه شده من مصدومم نمی تونم برم تو وانت آخه!



-
چرا من؟ این همه گوسفند مستعد برای مردن بودن آخه چرا من؟

 

 دعای عشق بخوان



:: موضوعات مرتبط: ، ،
نويسنده : رئیس آبی ها Blues Boss


من داداشتم

 

 

شماره ي ناشناس :

 

سلام خوشگله ،دوست پسر داری ؟

 

-بـــــــله ،شمــــــــا؟

 

-من داداشتم ،صبر کن بیام خونه به حسابت می رسم .

 

شماره ي ناشناس بعدی :

 

دوست پسر داری؟

 

نــــــــــه نـــــــــه اصـــــــلاً

 

من دوست پسرتم نشناختی !!! واقعاً که ...

 

عزیزم به خدا فکر کردم که تو داداشمی !!!

 

خوب داداشتم دیگه ،

 

صبر کن خونه برسم من می دونم و تو

 

 دعای عشق بخوان



:: موضوعات مرتبط: ، ،
نويسنده : رئیس آبی ها Blues Boss


بنشين

در لحظه ها ي آخر ديدار بنشين اي تا هميشه زنده در پندار بنشين

 

خوش مي روي اما درنگي كن به رفتن ما را به دست گريه ها مسپار بنشين

 

از پا نشستم تا تو برخيزي به صد كام خواهي كه برخيزم ز جان يك بار بنشين

 

من بي تو هرگز خواب را باور ندارم اي جاودان در ديده ي بيدار بنشين

 

لطف خدا را ديده ام در شاخ و برگت روزي درختي مي شوي پر بار بنشين

 

 

تا گل برآيد خار در چشمم نشيند من باغبانم اي گل بي خار بنشين

 

از سينه ي من لحظه يي اي درد برخيز در پيش رويم ساعتي اي يار بنشين

 

من تاب بار درد دوري را ندارم از شانه ام اين بار را بردار بنشين

 

تا داد دل از ديده ي گريان ستانم در لحظه هاي آخر ديدار بنشين.


 دعای عشق بخوان



:: موضوعات مرتبط: ، ،
نويسنده : رئیس آبی ها Blues Boss


گاهی

 

گاهی وقت ها آن قدر می شکنیم

 

که دیگر

 

چیزی برای شکستن باقی نمی ماند

 

وقتی تمام قلبت چون شیشه ي بی ارزش پنجره ای شكست

 

نوبت آرزوهایت می رسد

 

یکی یکی برایت می شکنند

 

تمام تکه هایش روی نفست هموار می شود

 

وتو

 

نفس کشیدن را فراموش می کنی

 

و جالب این که

 

همه این کارها را کسی می کند

 

که ادعای عاشقیش از اینجا تا هفت آسمان عشق بود

 

اینکه کداممان عوض شده ایم مهم نیست

 

لحظه ها در گذرند

 

و در این میان فقط عشق است که

 

یتیم مانده است...

 

 دعای عشق بخوان



:: موضوعات مرتبط: ، ،
نويسنده : رئیس آبی ها Blues Boss


امشب سرآن دارم

 

 

امشب سرآن دارم . تا با تو سخن گویم راه تو بپویم من . اسرار تو راجویم

امشب به درت خواهم . تاصبح همی کوبم تا خود به درآئی زان . عطرت به صفا بویم

امشب زغمم تاصبح . حرف دل خود گویم پیمانه به پیش آری . تا باز کنی رویم

امشب زمیت نوشم . تا مست کند آن می، من را که گنه کردم . بسیار مدد جویم

امشب به سرم می زن . بی خود ز خودم گردان زیرا که ز رویت من . بسیار شرم رویم

امشب به درت کوبم . تا بازکنی در را می کوبم و می خواهم . دست از گنهم شویم

امشب در لطفت را . بگشا زبرم جانا مردانه تو را گویم . راهت به لقا پویم

امشب زمیت ساقی . مستم توچنان گردان تا بازشوم عبدت . کفران نشودخویم

امشب که نهم برسر. قرآن تو را تا صبح، خواهم که به درگاهت . آشفته کنم مویم

امشب ز تو می خواهم . تاعفوکنی من را زین رو به درت تا صبح . خاک ازتوبه می سویم

امشب بپوشم جوشن . با خواندن نامت من یارب زبلاهایت . ایمن بنما کویم

 

واعظي پرسيد از فرزند خويش

هيچ مي داني مسلماني به چيست؟

 

صدق و بي آزاري و خدمت به خلق

هم عبادت هم كليد معنويست...

 

گفت از اين معيار اندر شهر ما

يك مسلمان هست آن هم ارمني است!

 

 دعای عشق بخوان



:: موضوعات مرتبط: ، ،
نويسنده : رئیس آبی ها Blues Boss


اعتراف

مردی برای اعتراف نزد کشیش رفت :

-پدر مقدس، مرا ببخش! در زمان جنگ جهانی دوم من به یک یهودی پناه دادم ... 

 

- مسلماً تو گناه نکرده ای پسرم ! 

 

- اما من ازش خواستم برای ماندن در انباری من هفته ای بیست شیلینگ بپردازد ...! 

 

- خوب البته این یکی زیاد خوب نبوده! اما بالاخره تو جون اون آدم رو نجات دادی، بنابراین بخشیده می شوی ...  

 

- اوه پدر این خیلی عالیه. خیالم راحت شد! حالا میتونم یه سئوال دیگه هم بپرسم؟! 

 

- چی می خواهی بپرسی پسرم؟! 

 

- به نظر شما باید بهش بگم که جنگ تموم شده...؟!! 

 


 دعای عشق بخوان



:: موضوعات مرتبط: ، ،
نويسنده : رئیس آبی ها Blues Boss


خيانت

 

جک در حال مرگ بود و همسرش کنار تخت او نشسته بود...

 

جک با صدایی ضعیف به همسرش گفت : عزیزم چیزی هست که باید قبل از مرگم اعتراف کنم.

 

همسرش جواب داد : هیچ نیازی نیست و مرد پافشاری کرد و گفت : حتما باید این کار را انجام بدهم تا در آرامش بمیرم...

 

مرد ادامه داد : من با خواهرت ، با بهترین دوستش ، با مادرت و با دوستت رابطه داشتم...

 

همسرش به آرامی در پاسخ گفت: میدونم عزیزم، حالا بخواب و بگذار که زهر اثر کنه !!!

 

 دعای عشق بخوان



:: موضوعات مرتبط: ، ،
نويسنده : رئیس آبی ها Blues Boss


طلب بخشش به سبک بچه زرنگ ها

 
 

 کودکی به مامانش گفت، من واسه تولدم دوچرخه می خوام. بابی پسر خیلی شری بود. همیشه اذیت می کرد. مامانش بهش گفت آیا حقته که این دوچرخه رو برات بگیریم واسه تولدت؟

بابی گفت، آره. مامانش بهش گفت، برو تو اتاق خودت و یه نامه برای خدا بنویس و ازش بخواه به خاطر کارای خوبی که انجام دادی بهت یه دوچرخه بده .
 

نامه ي شماره یک
سلام خدای عزیز

اسم من بابی هست. من یک پسر خیلی خوبی بودم و حالا ازت می خوام که یه دوچرخه بهم بدی.
دوستار تو
بابی

 

بابی کمی فکر کرد و دید که این نامه چون دروغه کارساز نیست و دوچرخه ای گیرش نمی یاد. برا همین نامه رو پاره کرد.

 

نامه ي شماره دو

سلام خدا
اسم من بابیه و من همیشه سعی کردم که پسر خوبی باشم. لطفاً واسه تولدم یه دوچرخه بهم بده.

بابی

 

 

اما بابی یه کمی فکر کرد و دید که این نامه هم جواب نمی ده واسه همین پارش کرد.

 

نامه ي شماره سه

سلام خدا
اسم من بابی هست. درسته که من بچه خوبی نبودم ولی اگه واسه تولدم یه دوچرخه بهم بدی قول می دم که بچه خوبی باشم.
بابی

 

بابی کمی فکر کرد و با خودش گفت که شاید این نامه هم جواب نده. واسه همین پارش کرد. تو فکر فرو رفت . رفت به مامانش گفت که می خوام برم کلیسا. مامانش دید که کلکش کار ساز بوده، بهش گفت خوب برو ولی قبل از شام خونه باش.

بابی رفت کلیسا. یکمی نشست وقتی دید هیچ کسی اونجا نیست، پرید و مجسمه مادر مقدس رو کش رفت ( دزديد ) و از کلیسا فرار کرد.

بعدش مستقیم رفت تو اتاقش و نامه جدیدش رو نوشت.

 

نامه  ي شماره چهار

سلام خدا
مامانت پیش منه. اگه می خواییش واسه تولدم یه دوچرخه بهم بده
.
بابی

 

 

زندگي کوتاه ترازآن است

 که به خصومت بگذرد

 وقلب ها گرامي ترازآن هستند

که بشکنند

فردا طلوع خواهد کرد

حتي اگر نباشيم ...

 دعای عشق بخوان



:: موضوعات مرتبط: ، ،
نويسنده : رئیس آبی ها Blues Boss


اعتراضات من در بچگي

هفت بند انتقادی بر عملکردهای روزمره یک جفت پدر و مادر!

پدر گرامی!

مباحثات به اصطلاح سیاسی شما با عباس آقا میوه فروش، ممکن بود به قیمت جاگذاشتن اینجانب بر روی یک گونی خیار گندیده تمام شود!

به نظر بنده؛ شما به عنوان یک طرفدار دوآتشه ي برنامه های مبتذلی چون «باغ خاله شادونه» و «اخبار بیست و سی»، اصولاً نباید ادعای شعور سیاسی داشته باشید!

بعد از این حادثه به این نتیجه رسیدم که سیب زمینی بودن مامان گلم در زمینه سیاست، بزرگترین شانس زندگی غیر سیاسی من بوده است!

مادر عزیز!

سپردن شخص شخیص اینجانب، به دختر همسایه ي طبقه پایین، نقض آشکار کنوانسیون منع آزار کودکان بوده و قابل پیگیری در مجامع ذی صلاح می باشد! نظر به این که؛ این وحشی بیابانی در غیاب شما و در اوج غلیان علاقه و محبت، اقدام به امر شنیع گاز گرفتن لپ های بی پناه بنده

می نماید! تصور این که این لپ های صاحب مرده، مثل لپ های سگ نفهم کارتون تام و جری آویزان شود، اصلاً جالب نیست! اصلاً!

پدر گرامی!

این حجم از زی ذی بودن شما لکه ي ننگی بر ۲۰ هزار سال تاریخ پر افتخار زندگی ذکور است! مقایسه ي ابهت و جنم پدر بزرگ با زن ذلیلی شما، گاهی این توهم را در ذهن آدم ایجاد می کند که؛

لابد نسل ما باید کهنه بچه هم بشوید!

مادر عزیز!

بنابر اصل پایستگی شصت پا، هیچ انگشت شصت پایی با خورده شدن تمام نمی شود! پس لطفا کاسه داغ تر از آش نشوید و این قدر با جیغ و داد و اخ و تخ، اذهان عمومی و خصوصی را مشوش نکنید! خوردن انگشت پا یک مساله داخلی بوده ولزومی به رسانه ای شدنش نیست!

پدر گرامی!

کله ي صبح زمان مناسبی برای طرح بهانه ي «از صبح تا شب به خاطر یک لقمه نون سگدو زدم!» نیست! بپر از سر کوچه یک قوطی شیر خشک بگیر! شیر خانومتان علیرغم عدم اعمال سهمیه بندی روی شیر، کفاف امورات ما را نمی کند!

مادر عزیز!

هنگامی که فوران آلام و مصائب عمیق فلسفی و غیر فلسفی روح لطیف بنده، در قالب گریه بروز می کند، لفظ «وق نزن بچه!» تعبیر زیبایی برای این دست احساست اهورایی نیست البته! لااقل از گریه های شما در هنگام مشاهده فیلم های بی مزه ي هندی معقول تر به نظر می رسد!

پدر گرامی!

در تمام مدتی که شما در کمال محبت، بنده را «سرپایی» می گیرید، من شدیداً به این نکته فکر می کنم که : باید .... وسط این زندگی که آدم توی توالت هم نمی تونه تنها باشه !!!

 دعای عشق بخوان



:: موضوعات مرتبط: ، ،
نويسنده : رئیس آبی ها Blues Boss


اگر روزي زن شما ، در محل کارتان ، رئيس شما بشود

 

تا حالا پيش خودتان تصور کرده ايد که اگر روزي زن شما ، در محل کارتان ، رئيس شما بشود ، چه عواقبي خواهد داشت ؟!!!

 اگر مايليد تا گوشه اي از عواقب شوم اين وضعيت را دريابيد ، اين مطلب را تا آخر ، به دقت مطالعه کنيد ... !

  

اگر يکروز ، چند ساعت دير به محل کارتان برسيد :

 

واکنش همسر/ رئيس شما : اين چه موقع اومدن به سر کاره ؟ مي دوني ساعت چنده ؟ چرا اينقدردير اومدي ؟ چيکار مي کردي ؟ کجا بودي ؟ با کي بودي ؟ نکنه يه زن ديگه گرفتي ؟! خائن

 
 اين چوب دستي من کجاست ؟! ديگه حق نداري پاتو نه توي خونه و نه تو اداره بذاري !

  
اگر يکروز از ارباب رجوع ، زير ميزي يا همان رشوه ، دريافت کنيد :

  

واکنش همسر/ رئيس شما : اين چه کاري بود که تو کردی ؟ چرا اين کار رو کردي ؟ مگه حقوق

 

خودت برات کافي نبود ؟ مگه خرج و مخارجت در ماه چقدره ؟ چرا خرجت اينقدر رفته بالا ؟

 

نکنه يه زن ديگه گرفتي ؟! خائن !

 

اين چوب دستي من کجاست ؟! ديگه حق نداري پاتو نه توي خونه و نه تو اداره بذاري !

 

 

اگر خدای نکرده ،  تقاضاي چند روز مرخصي نماييد ...

 

واکنش همسر/ رئيس شما : چرا تقاضاي مرخصي کردي ؟ اتفاقي برات افتاده ؟ جايي مي خواي

 

بري ؟ کجا مي خواي بري ؟  چرا مي خواي بري ؟  با کي مي خواي بري ؟  نکنه يه زن ديگه

 

گرفتي ؟! خائن !

 

اين چوب دستي من کجاست ؟! ديگه حق نداري پاتو نه توي خونه و نه تو اداره بذاري !

 

اگر در پرونده هايي که زير دست شماست ، اشتباهي رخ دهد ...

 

واکنش همسر/ رئيس شما : چرا اين اشتباه رو مرتکب شدي ؟ چرا توي کارت دقت نکردي ؟

 

چرا چند وقته که بي دقت شدي ؟ چرا اينقدر حواست پرته ؟ انگار که فکر و ذکرت يه جاي ديگه

 

است ؟ حواست کجاست ؟ هوش و حواست پيش کيه ؟ به کي داشتي فکر مي کردي ؟

نکنه يه زندي گه گرفتي ؟! خائن!

 

اين چوب دستي من کجاست ؟! ديگه حق نداري پاتو نه توي خونه و نه تو اداره بذاري !

  

 

اگر يکروز ، بعنوان کارمند نمونه اداره معرفي شويد ...

 

واکنش همسر/رئيس شما :از صميم قلب بهت تبريک مي گم تو بعنوان کارمند نمونه شناخته

شدي حالا بگو ببينم ، چي شد که يکدفعه اينقدر عوض شدي ؟ چي باعث شده که اينقدر

خوب کار کني؟انگيزت براي خوب کار کردن چي بوده ؟ مشوقت کي بوده ؟ نکنه يه زن ديگه

گرفتي ؟! خائن!!!

 
اين چوب دستي من کجاست ؟! ديگه حق نداري پاتو نه توي خونه و نه تو اداره بذاري !

 

اگر يکروز بخواهيد از کارتان استعفا دهيد ...

 

واکنش همسر/رئيس شما : چرا مي خواي استعفا بدي ؟ مگه اتفاقي افتاده ؟ پس مخارج

زندگيوچطوري مي خواي تامين کني ؟ مگه شغل بهتري پيدا کردي ؟ چه شغلي ؟ کي برات

پيدا کرده ؟نکنه يه زن ديگه گرفتي ؟! خائن

 
اين چوب دستي من کجاست ؟! ديگه حق نداري پاتو نه توي خونه و نه تو اداره بذاري !

 

اميدوارم که با خواندن اين مطلب ، به عمق فاجعه پي برده باشيد !!!

 

پس به شما توصيه مي شود که يا زوجه اي که رئيس باشد اختيار نکنيد ، يا نگذاريد که

خانومتان رئيس شما بشود ، و يا اگر هم يک زماني خدايي نا کرده ، روم به ديوار ، خانوم شما

رئيستان شد ، سريعا و بدون هيچگونه معطلي ، از محل اداره متواري شويد و به دنبال يک

شغل ديگربرويد

 


 دعای عشق بخوان



:: موضوعات مرتبط: ، ،
نويسنده : رئیس آبی ها Blues Boss


هیچ کس کامل نیست!

روزی دوستی از ملانصرالدین پرسید : ملا ، آیا تا بحال به فکر ازدواج افتادی ؟

 

ملا در جوابش گفت : بله ، زمانی که جوان بودم به فکر ازدواج افتادم...

 

دوستش دوباره پرسید : خب ، چی شد ؟

 

ملا جواب داد : بر خرم سوار شده و به هند سفر کردم ،

 

در آنجا با دختری آشنا شدم که بسیار زیبا بود ولی من او را نخواستم ،

 

 چون از مغز خالی بود !

 

به شیراز رفتم : دختری دیدم بسیار تیزهوش و دانا ،

 

 ولی من او را هم نخواستم ، چون زیبا نبود...

 

ولی آخر به بغداد رفتم و با دختری آشنا شدم که هم بسیار زیبا و

 

همین که ، خیلی دانا و خردمند و تیزهوش بود .

 

 ولی با او هم ازدواج نکردم ...!

 

دوستش کنجاوانه پرسید : دیگه چرا ؟

 

ملا گفت : برای این که او خودش هم به دنبال چیزی می گشت ،

 

 که من می گشتم !

 

هیچ کس کامل نیست!

 

 

سخن روز : تپه‌ای وجود ندارد که دارای سراشیبی نباشد!

 

(ضرب‌المثل ولزی)

 

 دعای عشق بخوان



:: موضوعات مرتبط: ، ،
نويسنده : رئیس آبی ها Blues Boss


متن وتصوير 18آبان1390


پاییز هفت رنگ...




 دعای عشق بخوان



:: موضوعات مرتبط: ، ،
نويسنده : رئیس آبی ها Blues Boss